خلاصه داستان: ماه پیشونی در اتفاقاتی عجیب، پدر و مادرش را از دست میدهد. اما زمانی که می فهمد آنها توسط دیوی پلید طلسم شده اند، برای نجاتشان دست به کار میشود.
خلاصه داستان: در مورد سینهسرخ پرنده عجیبییه!؟، بهارا میره، زمستونا برمیگرده، از سرما و سختی نمیترسه، کوچ نمیکنه، دونهاش رو پیدا میکنه، یا لونهاش رو تغییر میده، ما همهمون سینه سرخیم…
خلاصه داستان: کوزوو در مورد معدنچیا میگن: هرچی بیشتر دنبال الماس بگردی، کمتر پیداش میکنی. به عقیده اونا، الماسه که آدمشو پیدا میکنه. اونه که تصمیم میگیره دست کی بیوفته و رو انگشت کی بشینه…